راهکار امام حسین(ع)درمبارزه با تهاجم فرهنگی
تاریخ انتشار: ۳ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۰۷۷۶۴
گروه زندگی؛ عطیه اکبری: «در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشک و در روی ریگهای تفتیده عراق، روح حسین فنا ناپذیر است. ای پهلوان و ای نمونه شجاعت و ای شهسوار، ای حسین!» این حرف من و ما نیست. نقل قول مداح و روضه خوان هم نیست. این جملات را از زبان« واشنگتن ایرونیگ»؛ تاریخ نگار آمریکایی میشنویم. هر کس به درک و معرفتی از قیام امام حسین (ع) برسد حتی اگر آن سر دنیا باشد، حتی مسیحی، زرتشتی، اصلاً بچه ناف آمریکا.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شاید در منابع تاریخی مطالب چندانی در مورد حضرت علی اصغر(ع) نوشته نشده باشد. برخی منابع تاریخی میگوید ایشان وقتی همراه مادرش رباب به کربلا میرسد، شش ماههشان تمام شده و اصلاً سنی نداشتند که بخواهد تاریخی برایشان متصور باشد. اما از زوایای مختلفی میتوان به واقعه شهادت حضرت علی اصغر (ع) پرداخت.
تصاویر همایش شیرخوارگان حسینی تهران محرم ۱۴۰۲
* دانشمند و محقق آلمانی از مصیبت کربلا چه گفت؟
در آن سالها اگر کسانی شهادت حضرت علی اصغر (ع) را سندی بر حقانیت امام حسین (ع) و راه امام حسین نمیدانستند قطعاً شهادت حضرت علی اصغر(ع) را سندی بر باطل بودن دشمنان آن حضرت دانستند و از همین رهگذر بود که حقانیت اباعبدالله الحسین (ع) درتاریخ به اثبات رسیده است.
حجت الاسلام «مهدی مهدوی نژاد»؛ پژوهشگر دینی ابعاد مختلف پیام های شهادت حضرت علی اصغر(ع) را روایت میکند: «فقط انسانی که بدون دین و وجدان و فاقد سجایای انسانی است میتواند طفل شیرخواره را از آب منع کند یا به شکل فجیعی بکشد. این حجم از سبعیت از یک انسان معمولی بر نمیآید. شهادت حضرت علی اصغر بزرگترین سند است بر بطلان جریانی که در مقابل امام حسین (ع) صف کشیده بود.»
عظمت این رنج را پژوهشگران اروپایی هم فهمیدند.«مسیو ماربین»؛ دانشمند و محقق آلمانی میگوید:«مصائبی که حسین علیه السلام در راه احیای دین جدّش برخود وارد ساخت، بر شهیدان پیش از او برتریاش داد و بر هیچ یک از گذشتگان چنین مصائبی وارد نشده است ... در تاریخ دنیا، هجوم این گونه مصائب مخصوص حسین (ع) است.»
چرا نام همه پسران امام حسین(ع) علی است؟
* روش امام حسین(ع) در مبارزه با تهاجم فرهنگی
زندگی امام حسین (ع) سراسر درس است. راه دور نرویم. چرا نام سومین اولاد ذکور اباعبدالله هم علی اصغر است؟ نام اولاد اول ذکور امام حسین (ع) علی اکبر است، اولاد دوم، علی اوسط(علی بن الحسین) و اولاد سوم علی اصغر. راز و رمز این نامگذاری درسها دارد برای این روز و روزگار ما که حجت الاسلام مهدوی برایمان روایت میکند؛ «شخصی از امام حسین (ع) سؤال میکند که چرا اسم همه فرزندان پسرتان را علی میگذارید؟
ایشان میگوید اگر خدا صد پسر هم به من عطا کند اسم همه را علی میگذارم. علت این نامگذاری ها مبارزه علیه جریانی بود که به دنبال حذف نام مبارک علی (ع) در آن برهه از تاریخ بوده است. در زمان بنی امیه، شخص معاویه برای حذف نام علی تلاشهای گستردهای کرد و یکی از ابزارهایی که امام حسین (ع) به وسیله آن با تهاجم فرهنگی علیه تشیع مبارزه میکرد، همین نامگذاری پسرانش به نام علی بود. این تهاجم علیه اسامی مقدس همین حالا هم وجود دارد. در دوران جولان داعش فیلمهایی منتشر شد که در آن افرادی را نشان میداد که بازداشت شدهاند و دلیل بازداشتشان نام علی در کارت شناسایی بود. درس اول همین جاست. ما برای زنده نگه داشتن نام علی (ع) چه کردیم؟»
*تنها شهید کربلا که به دست امام حسین (ع) دفن شد
اگر چه حضرت علی اصغر مثل قاسم نبود یا مثل علی اکبر یا دیگر یاران اباعبدالله (ع) که پا به پای امام حسین (ع) جنگیدند تا پای جان، اما شهادت طفل شش ماهه حرفها داشت. حضرت علی اصغر که خیلیها به او در کربلا طفل رضیع یا شیرخواره میگفتند به گفته کتب مقتل، تنها شهید کربلا بود که توسط خود امام حسین (ع) به خاک سپرده شد و حجت الاسلام مهدوی نژاد در خصوص دلیلش، اینطور میگوید: «یکی از دلایلی که مرحوم حضرت آیت الله شیخ جعفر شوشتری ذکر میکنند این است که امام حسین (ع) خوف این را داشتند که در عصر عاشورا که لشکر یزید بی رحمانه به خیمهها حمله میکنند و بر بدن شهدا میتازند بدن طفل شش ماهه هم مورد حمله قرار بگیرد و برای همین خودشان حضرت را به خاک سپردند که این موضوع باز هم سندی هست بر سبوعیت بنی امیه.»
*وقتی امام حسین (ع) عاشق میشود
«بعد از اینکه در کربلا حضرت علی اصغر(ع) به شهادت میرسد در مقاتل هر چقدر بگردی گلایهای، شکایتی، کنایهای در کلام رباب، مادر علی اصغر (ع) نسبت به شهادت فرزندشان خطاب به امام حسین (ع) نمیبینی.» شهادت حضرت علی اصغر و ارتباط امام حسین (ع) و رباب برای ما امروزیها کم درس زندگی ندارد و حجت الاسلام مهدی مهدوی نژاد از این درسها برای ما میگوید؛ درسهایی که برای زوجهای امروزی غنیمت است.
برای زنانی که تا اوضاع بر وفق مراد نیست و سه تای زندگی میشود دوتا سرناسازگاری بر میدارند. برای زنانی که برای دفاع از حق پا به پای همسرانشان نمیایستند و البته از حق نگذریم کم نداریم زنان وفاداری مثل همسران شهدای دفاع مقدس و مدافع حرم که زینب وار و رباب وار ایستادند به پای دفاع از آرمانها.
شهادت حضرت علی اصغر و ارتباط امام حسین (ع) و رباب برای ما زوج های امروزی درس زندگی دارد
*وفادار تو خواهم ماند
القصه؛ بشنوید از یک بعد دیگر از زندگی امام حسین (ع) از زبان حجت الاسلام مهدوی؛ «حضرت علی اصغر و حضرت سکینه محصول زندگی مشترک و عاشقانه امام حسین (ع) و حضرت رباب بودند. عاشقانههای زندگی امام حسین (ع) و رباب نقل تاریخ است. حضرت رباب بانویی مؤمنه، عفیفه، با سواد و اهل هنر و ادبیات و شعر بودند و امام حسین(ع) شیفته او و او شیفته امام حسین. اباعبدالله (ع) شعری در وصف رباب گفتهاند که این شعر به طور مستقیم از طرف امام حسین (ع) نقل شده است و هیچ یک از مورخان نسبت این شعر را به امام حسین (ع) تکذیب نکردهاند.
لعَمرک انّنی لأحب داراً... تحلّ بها سکینه و الرباب
احبّهما و أبذل جلّ مالی... و لیس للائمی فیها عتاب
به جان تو سوگند! من خانهای را دوست دارم که سکینه و رباب در آن باشند. آنها را دوست دارم و تمامی داراییام را به پای آنها میریزم و هیچ کس نباید در این باره مرا عتاب کند.
شخصیت حضرت رباب شخصیت برجسته ای است که معرفتش نسبت به امام معرفت یک زن نسبت به شوهرش نیست. معرفت یک مأموم نسبت به امامش هست. رباب، کودکی نوزاد و شیرخوار داشت اما عارفانه همراه امام و کاروان امام راهی شد؛ سفر سختی که فرجام آن هم معلوم نبود.»
شهادت حضرت علی اصغر برای ما زیباترین الگوی تبدیل تهدیدها به فرصت است
*تهدیدها را تبدیل به فرصت کنیم
ما چقدر میتوانیم در زندگی روزمره و مراوداتمان تهدیدها را تبدیل به فرصت برای تحقق اهداف و آرمانهایمان کنیم؟ اصلاً این روزها که بحث حجاب داغ داغ است ما چقدر پای امربه معروف و نهی از منکر از راه درستش ایستادهایم؟ اباعبدالله (ع) و ماجرای شهادت علی اصغرش برای ما زیباترین الگوی تبدیل تهدیدها به فرصت است. حجت الاسلام مهدوی چطور و چرایش را میگوید: «امام حسین برای امر به معروف و نهی از منکر قیام کردند و حتی در سختترین لحظات زندگی هم از این آرمان دست بردار نبودند. در ماجرای شهادت حضرت علی اصغر (ع) طبق یکی از نقلها، امام وقتی نگاهشان به طفل شیرخواره افتاد که از فرط عطش در حال جان سپردن بود، برای اتمام حجت و امر به معروف و نهی از منکر خطاب به لشکر دشمن صدا زدند: «یا قَومُ، إِن لَم تَرحَمُونی فَارحَمُوا هذَا الطّفلَ؛ [4] ای قوم! اگر به من رحم نمیکنید به این طفل رحم کنید. اگر به فهوای این پیام دقت کنید میبینید که این شدیدترین نوع خطاب عاطفی است برای بیدار کردن وجدان خفته تا شاید دشمن متوجه و متنبه شود.»
*نگذارید برایمان تصمیم بگیرند
هر اتفاق در عاشورا برای ما پیامی دارد. تک تک لحظات در صحرای کربلا دنیا دنیا حرف دارد برای امروز ما، اگر بخواهیم حسینی باشیم. حجت الاسلام مهدوی میگوید: «اگر بخواهیم زندگی هدفمندی داشته باشیم ابتدا باید آسیبهای زندگیمان را شناسایی کنیم. یکی از آسیبهای زندگی امروز ما وجود دشمنانی است که برای زندگی ما تصمیم میگیرند. امروز میبینیم که دشمنان در فضای مجازی برای سبک زندگی ما، پوشش، رتفار و کنشهای اجتماعی ما تصمیم میگیرند. ترویج میکنند، تبلیغ میکنند. یک چیزی را زشت و یک چیزی را زیبا جلوه میدهند و ما فکر میکنیم که اینها پیشنهادات فرهنگ مدرن جامعه بشری به ما است و گاهی ممکن است اصالت خودمان را فراموش میکنیم و مقلد این رفتارها شویم. قطعاً باید بدانیم فلسفهای پشت این طراحیها هست تا حواسمان را بیشتر جمع میکنیم. میبینیم که این روزها چهرههایی برجسته میشوند سلبریتی هایی الگو میشوند که با فرهنگ ما مغایرت دارند. پوششها و اسامی رایج میشود که ضربه می زند به تربیت اسلامی ایرانی بچهها ما. ما پوشش امن و عفیفانهای داریم که مانع سوء استفاده از زنان ما است اما خیلیها در تلاشند تا این پوشش عفیفانه را از دختران ما بگیرند.»
* دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ....
تاثیرگزارترین پیام عاشورا برای ما یادآور این شعر است؛ دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ، ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ. دنیایی که نهایت هدف عاشقان آن رسیدن به پول و جایگاه و مقام است، آنقدر که حاضرند برای کسب آن، جان طفل معصوم تشنهای را اینطور وحشیانه بگیرند خودمانیم ارزش دل بستن ندارد که ندارد...
چنان که قرآن کریم میفرماید: «أَرَضِیتُمْ بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا فِی الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِیلٌ؛ آیا به جای آخرت به زندگی دنیا دل خوش کردهاید متاع زندگی دنیا در برابر آخرت جز اندکی نیست.»
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: محرم علی اصغر امام حسین کم حجاب امر به معروف شهادت حضرت علی اصغر حجت الاسلام مهدوی حضرت علی اصغر ع دنیا همه هیچ امام حسین ع برای ما نام علی شش ماهه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۰۷۷۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چه افرادی امام صادق(ع) را شهید کردند؟
امروز، شنبه -۱۵ اردیبهشت- مصادف با ۲۵ شوال و سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع) است؛ امامی که به شیخ الائمه و رئیس مذهب شیعه شناخته میشود و سالها به تربیت شاگردانی پرداخت که جهانیان از علم دانشمندان اسلامی انگشت به دهان ماندند.
این روزها که زائران بیت الله الحرام پس از ۹ سال انتظار برای به جا آوردن عمره مفرده عازم مکه شده اند، در مدینه خدمت پیامبر اکرم (ص) رسیده و در حرم بقیع به زیارت حضرت صادق (ع) و ائمه بقیع میروند. در زیارت امین الله که برای امامان معصوم وارد شده، از خدا میخواهیم که ما را عاشق برگزیده دوستانش یعنی ائمه قرار دهد و در ادامه از پروردگار میخواهیم ما را از اخلاق دشمنانش دور بدارد و در برخی زیارتنامهها به امام عرض میکنیم که «من با کسی در صلح و آرامشم که با شما از در دوستی و سلامت درآید و با هر کسی در جنگ و دشمنی هستم که با شما در جنگ است»؛ به ویژه کسانی که کمر به قتل شما بسته اند.
در برخی روایات نیز به نقل از ائمه معصومین آمده که «ما منا الا مقتول او مسموم.» هر یک از ائمه به شهادت رسیدند و هیچکدام به مرگ طبیعی از دنیا نرفتند. اگر در مظلومیت امام صادق (ع) اشک میریزیم و در شهادت آن حضرت گریه میکنیم، باید بدانیم چه کسانی آن حضرت را به شهادت رساندند و چه ویژگیهایی داشتند تا تکلیف خود را با آنان مشخص و صف خود را از آنان جدا کنیم.
آغاز امامت امام صادق (ع) با حکومت هشام پسر عبدالملک و پایان آن با دوازدهمین سال از حکومت ابوجعفر منصور (المنصور بالله) مشهور به دوانیقی مصادف بوده است. در واقع آن حضرت از آغاز ولادت تا هنگام شهادت، حکومت جائرانه ۱۰ نفر از امویان به نامهای عبدالملک پسر مروان، ولید پسر عبدالملک (ولید اول)، سلیمان پسر عبدالملک، عمر پسر عبدالعزیز، یزید پسر عبدالملک (یزید دوم)، هشام پسر عبدالملک، ولید پسر یزید (ولید دوم)، یزید پسر ولید (یزید سوم)، ابراهیم پسر ولید و مروان پسر محمد و دو تن از عباسیان یعنی سفاح و منصور را تحمل کردند.
اگرچه دومین خلیفه عباسی از نوادگان عباس بن عبدالمطلب بود و ساخت شهر بغداد به دستور او انجام گرفت ولی نباید فراموش کنیم که در دوره خلافت او، قیامهای متعددی از جمله قیام نفس زکیه رخ داد و به دستور او بسیاری از سادات حسنی زندانی شده و به شهادت رسیدند و در نهایت امام صادق (ع) به دستور او به شهادت رسید.
حجت الاسلام مهدی پیشوایی که در دوران کرونا دار فانی را وداع گفت، در کتاب سیره پیشوایان نوشت: ابوجعفر منصور از تحرک و فعالیت سیاسی امام صادق (ع) سخت نگران بود. محبوبیت عمومی و عظمت علمی امام بر بیم و نگرانی او میافزود. به همین جهت هر از چندی به بهانهای امام را به عراق احضار میکرد و نقشه قتل او را میکشید ولی هر بار به نحوی خطر از وجود مقدس امام برطرف میشد. منصور شیعیان را در مدینه به شدت تحت کنترل و مراقبت قرار داده بود، به طوری که در مدینه جاسوسانی داشت که کسانی را که با شیعیان امام صادق رفت وآمد داشتند، گردن میزدند.
این پژوهشگر تاریخ اسلام افزود: امام، یاران خود را از نزدیکی و همکاری با دربار خلافت باز میداشت. روزی یکی از یاران امام پرسید «برخی از ما شیعیان گاهی دچار تنگ دستی و سختی معیشت میگردد و به او پیشنهاد میشود که برای اینها (بنی عباس) خانه بسازد، نهر بکند (و اجرت بگیرد)، این کار از نظر شما چگونه است؟» امام فرمود «من دوست ندارم که برای آنها (بنی عباس) گرهی بزنم یا درِ مشکی را ببندم، هرچند در برابر آن پول بسیاری بدهند. زیرا کسانی که به ستمگران کمک کنند، در روز قیامت در سراپردهای از آتش قرار داده میشوند تا خدا میان بندگان حکم کند».
پیشوایی افزود: امام، شیعیان را از ارجاع مرافعه به قُضات دستگاه بنی عباس نهی میکرد و احکام صادر شده از محکمه آنها را شرعاً لازم الإجرا نمیشمرد. امام هم چنین به فقیهان و محدثان هشدار میداد که به دستگاه حکومت وابسته نشوند ومی فرمود: فقیهان اُمَنای پیامبرانند، اگر دیدید به سلاطین روی آوردند (و با ستمکاران دمساز و همکار شدند) به آنان بدگمان شوید واطمینان نداشته باشید.
امام صادق (ع) همواره از منصور دوانیقی دوری میگزید و استاد پیشوایی با اشاره به یک روایت در این زمینه نوشت: روزی منصور به امام صادق (ع) نوشت «چرا مانند دیگران نزد ما نمیآیی؟» امام در پاسخ نوشت «ما (از لحاظ دنیوی) چیزی نداریم که برای آن از تو بیمناک باشیم و تو نیز از جهات اُخروی چیزی نداری که به خاطر آن به تو امیدوار شویم. تو نه دارای نعمتی هستی که بیاییم به خاطر آن به تو تبریک بگوییم و نه خود را در بلا و مصیبت میبینی که بیاییم به تو تسلیت دهیم، پس چرا نزد تو بیاییم؟!» منصور نوشت «بیایید ما را نصیحت کنید» که امام پاسخ داد «اگر کسی اهل دنیا باشد، تو را نصیحت نمیکند و اگر هم اهل آخرت باشد، نزد تو نمیآید!»
استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب سیری در سیره ائمه اطهار (ع) درباره احضار امام ششم (ع) به مرکز خلافت نوشت: منصور گاهی با امام صادق (ع) سخت میگرفت و گاهی آسان. ظاهرا هیچ وقت حضرت را به زندان نبرد ولی خیلی از اوقات ایشان را تحتنظر قرار میداد. یک دفعه ظاهرا دو سال حضرت را در کوفه تحتنظر قرار داد و چندین بار امام را احضار کرد و فحاشی و هتاکی نمود که «میکشمت، گردنت را میزنم؛ تو علیه من تبلیغ میکنی و مردم را بر علیه من میشورانی...».
عبداللّه بن فضل بن ربیع از پدرش (وزیر دوره عباسی) نقل کرده است: منصور، در سال ۱۴۷ سفر حج کرد و بعد به مدینه رفت و به ربیع گفت «کسی را به دنبال جعفر بن محمّد بفرست تا او را با رنج و عذاب نزد ما بیاورد. خدا مرا بکشد، اگر من او را نکشم!» ربیع چنان وانمود کرد که فراموش کرده است. دوباره منصور تکرار کرد و ربیع هم باز خود را به غفلت زد. این بار منصور نامه تندی به ربیع نوشت و به او پرخاش کرد و فرمان داد که کسی را بفرستد تا جعفر بن محمّد را بیاورد.
زمانی که امام صادق (ع) وارد شد، منصور شروع به تهدید آن حضرت کرد و سخنان درشت به زبان آورد و گفت «ای دشمن خدا! مردم عراق تو را رهبر خود دانسته و زکات مالشان را برای تو میفرستند و تو از سلطنت من سرپیچی میکنی و در پی آشوب و غائله هستی، خدا مرا بکشد که اگر من تو را نکشم!»
زمام داران بنی امیه میکوشیدند تا به هر شکلی مردم را از مکتب اهل بیت (ع) دور نگه داشته، میان آنان و پیشوایان بزرگ اسلام فاصله ایجاد کنند و به این منظور مردم را به مفتیان وابسته به حکومت وقت یا حداقل فقیهان سازشکار و بی ضرر رجوع میدادند. زمام داران عباسی نیز با آن که در آغاز کار، شعار طرفداری و حمایت از بنی هاشم را دستاویز رسیدن به اهداف خویش قرار داده بودند ولی پس از آن که جای پای خود را محکم کردند، همین برنامه را در پیش گرفتند.
خلفای عباسی همانند امویان، پیشوایان بزرگ خاندان نبوت را که جاذبه معنوی و مکتب حیات بخش آنان مردم را شیفته و مجذوب خود ساخته و به آنان بیداری وتحرک میبخشید، برای حکومت خود کانون خطر تلقی میکردند و از این رو کوشش میکردند به هر وسیلهای که ممکن است، آنان را در انزوا قرار دهند که این موضوع، در زمان امام صادق (ع) بیش از هر زمان دیگری به چشم میخورد.
در عصر امام ششم حکومتهای وقت به طور آشکارا تلاش میکردند تا افرادی را که خود مدتی شاگرد مکتب آن حضرت بودند، در برابر مکتب امام بر مسند فتوا و فقاهت نشانده و مرجع مردم معرفی کنند، چنان که ابن ابی ذئب و مالک بن انس را بر مسند فتوا نشاندند.
منصور ملعون پس از به شهادت رساندن حضرت صادق (ع) تصمیم گرفت تا جانشین آن حضرت را نیز به قتل برساند و لذا وقتی توسط محمد بن سلیمان، فرماندار مدینه از شهادت امام صادق (ع) آگاه شد، طی نامهای به وی نوشت «اگر جعفر بن محمد شخصی را جانشین خود قرار داده، او را احضار کن و گردنش را بزن!» طولی نکشید که گزارش فرماندار مدینه به این مضمون به بغداد رسید که «جعفر بن محمد ضمن وصیتنامه رسمی خود، پنج نفر را به عنوان وصی خود برگزیده که عبارتند از خلیفه وقت، منصور دوانیقی! محمد بن سلیمان یعنی فرماندار مدینه و خود گزارش دهنده! عبدالله بن جعفر بن محمد که برادر بزرگ امام کاظم (ع) بود، موسی بن جعفر (ع) و حمیده همسر آن حضرت».
فرماندار در ذیل نامه کسب تکلیف کرده بود که کدام یک از این افراد را باید به قتل برساند و منصور که هرگز تصور نمیکرد با چنین وضعی روبرو شود، فوق العاده خشمگین شد و فریاد زد «اینها را نمیشود کشت!» این وصیت نامه امام صادق (ع) یک حرکت سیاسی بود. زیرا آن حضرت از قبل امام بعدی و جانشین واقعی خود یعنی امام کاظم (ع) را به شیعیان خاص و خاندان علوی معرفی کرده بود ولی از آنجا که از نقشههای شوم و خطرناک منصور آگاهی داشت، برای حفظ جان پیشوای هفتم چنین وصیتی کرده بود.
منبع: ایرنا
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی